رضای حق
رضای حق
بیا دلبر خوشی بگذار در دل
کنار عاشق و دلدار در دل
رضای تو وصال عاشقان است
رضا ده جای این اجبار در دل
جهان بی تو همه گرد است وخاشاک
بیار از عالم بی خار در دل
جهان را انتظام عقل است ودانش
که بنیانش بود افکار در دل
کبوتر با کبوتر را تو معنی
به وصل خویش کن معیار در دل
بجزلطف توباقی نیست دیگر
فنا اندر فنا بسیار در دل
چو گنجشکی غذای بچه هایت
زچنگال بر لب منقار در دل
رموز عشق را هرکس نداند
فقط عشق واقف اسرار در دل
برو دربحر معنی گوهری یاب
که گنج زندگی انوار در دل
به تاکید نیست عرفان سیدجام
رضای حق بود این کار در دل
کنار عاشق و دلدار در دل
رضای تو وصال عاشقان است
رضا ده جای این اجبار در دل
جهان بی تو همه گرد است وخاشاک
بیار از عالم بی خار در دل
جهان را انتظام عقل است ودانش
که بنیانش بود افکار در دل
کبوتر با کبوتر را تو معنی
به وصل خویش کن معیار در دل
بجزلطف توباقی نیست دیگر
فنا اندر فنا بسیار در دل
چو گنجشکی غذای بچه هایت
زچنگال بر لب منقار در دل
رموز عشق را هرکس نداند
فقط عشق واقف اسرار در دل
برو دربحر معنی گوهری یاب
که گنج زندگی انوار در دل
به تاکید نیست عرفان سیدجام
رضای حق بود این کار در دل
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |